ساقی بده پیاله گلگون بدست من
تا با شراب ناب بکا هد عذاب من
می ریز وپای بکوب که دگر انتضار یار
بیهوده است نکند یار یا د من
دردا و حسرتا که نیامد نگار من
هر شب جمال یار بتصویر می کشم
شاید که هاتفش آر د به خواب من
بنشسته ام کنار خمره لبی تر کنم مگر
این عمر بی ثمر اکنون گذشته است
یا از گناه صوفی ودرویش در گذر
پيري وسستي رسي اي بي خبر انديشه كن
آزرا بگذار ودر كار جهان انديشه كن
سي چهل بگذشت پنجاهت زپي آيد همي
اي سفر نا كرده پا يا ن سفر انديشه كن
من به چشم خويش ديدم كاروان از پيش شد
هم سفر جا مانده ايم از كاروان انديشه كن
آنچه مي بايست گفتن ما به دانش گفته ايم
نا له مستا نه ( درويش) را انديشه كن
درويش
یاعلی یا شاه مردان رخصتی خواهم زتو
روشنی بخش از وجودت حاجتی دارم زتو
یاعلی بگشا زبا نم نام تو از بر کنم
قدرت بنوشتنم ده شعرها سازم زتو
یا علی ای وارث پیغمبر ان د ین حق
گو شه چشمی نظر کن تا صفا یابم زتو
یا علی با کوله باری غم پناه آورده ام
با دلی آکنده ا مید و فا دارم زتو
یاعلی این سائل کوی تو ره گم کرده نیست
خادم کوی حسین است التجاء دارد بتو
یا علی دردم اگر در مان نگردد بر درت
هم د ر آن د نیا شکایت بر خدا دارم زتو
یا علی یاساقی کوثر بده جامی طهور
تا مگر درو یش باز آ ید پناه آرد بتو
(درويش)
جان من و جهان من ، روح من وروان من
جام جهان نمای من ، بعد خدا خدا علی
پیر طر یقتم توای ، دین و شریعتم توای
نورو حقیقتم توای ، شمع و چراغ من علی
شمس توای ، قمر توای ، راه توای ، گذر تو ای
علم تو ای ، عمل توای ، فصل وکتاب من علی
مکه تو ای ، منا تو ای ، عرض تو ای ، سماء تو ای
تور تو ای ، سنا تو ای ، روح خدای من علی
ملک تو ای ، ملک تو ای ، چرخ تو ای ، فلک تو ای
میر تو ای ، عرب تو ای ، شیر خدای من علی
سال تو ای ، زمان تو ای ، شرح تو ای، بیان تو ای
وهم تو ای ، گمان تو ای ، درد و دوای من علی
شاعر (در ویش) منم ، مرشد و دلریش تو ای
گم شده از خویش منم ، طبع روان من علی
( درویش)
اولین آیه قرآن ( بسم الله) است
خالق کون ومکان مرحمت یز دان است
شد منور دو جهان آیه رسید از قرآن
زین همه حکمت خلاق همه حیران است
مکتب از بهر چه آیی کنی اذ عان وجود
معرفت گر طلبی در صحف قر آن است
چشم بینا اگرت هست تماشا یی کن
نور حق نور سعادت کتب قر آن است
مشو درویش از این چند صباح عمر ملول
شافع روز قیامت نصب قرآن است
( درویش )
قرآن مجیدهدیه ای از طرف خداوند متعال
فرا رسیدن عید سعید فطر را بر عموم روزه داران عزیز تبریک وتهنیت عرض میکنم .
انشاءالله که در این ماه پر فیض دعا ها وروزه ها مورد قبول درگاه حق تعالی واقع شده باشد .
التماس دعا
وقت است کمان ابرو یادی کنی از یاران
این نیز نبودم من آن نیز نخو ا هد شد
بگذر زگناه ما ای پیر خر د مند ا ن
هر چند که دل هرگز آرام نخو ا هد شد
عمرم به خطا بگذشت تکرار نخوا هد شد
با مستی و بد مستان دمساز نخواهدشد
ما توبه زمی کردیم دیگر چه غم از باقی
آن روز نشد امروز فردا که نخواهد شد
هر باده که نو شید یم با یاد لب سا قی
در محفل مهر و یا ن تکرار نخواهد شد
شمعی که تو افروزی خاموش نخواهد شد
مست از لب شیرینت هشیار نخواهد شد
صد شکر که آخر کار دلبر سر ناز آمد
( در و یش) از این رویا بیدار نخوا هد شد
با آرزوی قبولی طاعات وعبادات مسلمین جهان
وباعرض تسلیت بمنا سبت ایام شهادت مولای متقیان سالار
دروشان
امید درماندگان لنگر زمین وآسمان حضرت امیرالمومنین علی (ع)
التماس دعا
ای کرده تو را خدا ولی ادر کنی
ای کرده تورا نبی وصی ادرکنی
دستم تهی ولطف تو بی پایان است
یا حضرت مرتضی علی ادرکنی
بِسم الله الْرَحمن الرَحیم
اِنا اَنزَلناهٌ فی لَیلَة القَدر 1 وما اَدریکَ ما لَیلَةآلقَدرٍ 2
البته ما فرو فرستادیم قرآن را در شب قدر وچه چیزدانا کرد ترا (تا بدانی )که چیست شب قدر
شبهای قدر را قدر بدانیم
وبا معشوق خود درد دل کنیم
شاید فرصتی دیگر
نباشد
شب قدر است ودعای سحری وقت نماز
حال درویش در این فصل کتابی دگر است
صدای یار در کوش من بیمار می آید
زشورستان نوای قمری خوش خوان می آید
خدا یا بر حذر د ارش زچشم نا جوانمردان
طبیب درد مندان بادلی خونبار می آید
شب هجران بسر شد غافله بار سفر را بست
تو ای وا مانده بنگر عالم امکان می آید
بیا یکدم بیاسا لحظه ای آرام گیر ای دل
که( مهدی) در جوار حیدر کرار می آید
ملائک گل بریزد در رهش ساقی گلابش سر
سرود از آسمان شعر از دهان یار می آید
درویش