از سر کوی تو بی نام ونشان می گذرم
با تنی خسته وآزرده زجان می گذرم
اندر آن کوی بخون گر بکشندم غم نیست
در ره عشق تو از جان وجهان می گذرم
همچو مرغان سبک بال بشوق پرواز
صبحگاهان سربام تو نهان می گذرم