ساقی گلرخ ما را سرو سری دگر است در پس پرده ندانی که چه حالی دگر است
جام می گر طلبی صبر کن ای باده شکن عهد مشکن که در این کار حسابی دگر است
ساقی ما به نظر میرسد هم آخر کار یار شیرین لب ما را تب و تابی دگر است
ناز معشوق کشیدن بهمه عمر رواست انتضار صنم و صبر کتابی دگر است
( درویش)
عشق قابل چشیدن است وهر کس جرعه ای نچشیده باشد،
نخواهد توانست آن را بشناسد . اما این شراب معرفت
کسی را سیراب نمی کند وهر کس احساس کند که سیر
شده است شراب او نا خالص بوده است .
عاشق راستین با عطش عشق زنده است
.
عشق عرفان اسلامی.
عشقی راستین به جمال جمیل حق
وبه جلال با کمال حق وشگفتی وشیدایی عاشق
راستین در برابر محبوب ومعشوق ازلی است