تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام .
توکه اینقدردلسوز منی . خدا یا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد ؟ تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد ؟ تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد ؟
کور بادچشمی که تورا ناظر خویش نبیندوکور باد نگاهی که دیده بانی نگاه تورا در نیابد.
از مناجات های امام حسین (ع)
اول از خداوند منان وبعد از کسانیکه حال وروز بنده را میتوانند درک کنند تقاضای کمک دارم دختر عزیزم فقط پانزده سال داشت که به بیماری مزمن کلیه دچار شد
مدت سه سال است که تمام داشته نداشته هایم را خرج کردم ولی بهبودی حاصل نشد تمام دوستان واقوام نزدیک همه از دوروبرم گریخته اند بخداوندی خدا از هیچ کدام نه تقاضای
پول کردم ونه انتضار داشتم کسی کلیه اش را بدهد فقط توقع داشتم گاهی به دیدنش بیایند وروحیه بدهند تا دچار افسردگی ووووووو غیره نشود
این کمترین کاری بود که می خواستم ولی آشنایان از این هم دریغ کردند
لذا از کسانیکه میتوانند در این رابطه کمکم کنند وکلیه ای با گروه خونی b+فروشنده یا اهدا کننده ای معرفی کنند سپاس گذار خواهم بود
پدری هستم که تنها خدا را دارم وبس روزگاری به همه اقوام ونیازمندان بخاطر خدا کمک کردم البته پنهانی وامروز دست نیاز بسوی کسانی دراز میکنم که خداوند مامورشان کرده تا
به جگر گوشه ام مدد کنند
دادلی آنام دوزلی آنام ناز آنام بهار آنام پائیز آنام یای آنام
توپراق اولوم قوی قدمین اوستومه چشمه آنام بولاخ آنام چای آنام
قربان اولوم سرمه چکن گوزلرن قوی باشیمی سینوه یورقون آنام
آی گورن عمرونده چتینلیق آنام دنیا بویی گون کیمی سال نور آنام
غیرتلی آنادان غیرتلی اوغول نیجه دوزوم سنسیز غربتده آنام
تقدیم به دوستان آذری زبان و
تقدیم به مادرانی که فاطمه گونه زندگی میکنند (درویش)
وقت است کمان ابرو یادی کنی از یاران
این نیز نبودم من آن نیز نخواهم شد
عمرم بخطا بگذشت تکرار نخواهد شد
با مستی وبد مستان دمساز نخواهد شد
هر باده که نوشیدیم با یاد لب ساقی در محفل مهرویان تکرار ن خواهد شد
ما توبه زمی کردیم دیگر چه غم از باقی
آن روز نشد امروز فردا که نخواهد شد
بگذر زگناه ما ای پیر خرد مندان
این سر به گناه غیر بر دار نخواهد شد
شمعی که تو افروزی خاموش نخواهد شد
مست از لب شیرینت هشیار نخواهد شد
صد شکر که آخر کار دلبر سر ناز آمد
درویش از این رویا بیدار نخواهد شد
درویش
ازسر کوی تو بی نا م ونشان میگذرم
باتنی خسته وآزرد ه زجان میگذرم
هم درآن کوی بخون گربکشندم غم نیست
درره عشق تو از جان وجهان میگذرم
السلام علیک یاعزیز زهرا(س)
وقت است کمان ابرو یادی کنی از یاران
درویش مسکین
ما شهابی از دل هفت آسمان داریم وبس
غنچه ای از گلعذا ر مرتضی داریم و بس
شیره جان پیمبر میوه باغ بتول
یادگاری از شهنشاه جهان داریم و بس
هر کسی دارد کسی ماهم در این غربت سرای
رهبری از مکتب آل عبا داریم و بس
ماه نورافشان شهرعاشقان خورشیدطوس
ضامن آهو علی موسی الرضا(ع) داریم و بس
یوسف گل پیرهن مولای دین شاه رضا
در حریم تربت بنت الحدا داریم و بس
در کنار معدن اسرار خلقت کوه نور
ارتباطی باخدای مهربان داریم و بس
لا فتا الا علی لاسیف الا ذولفقار
درمیان پرچم صاحب زمان داریم وبس
دست در دست محبان علی در جمکران
انتظار مهدی صاحب زمان داریم وبس
درویش
از سر کوی تو بی نام ونشان می گذرم
با تنی خسته وآزرده زجان می گذرم
اندر آن کوی بخون گر بکشندم غم نیست
در ره عشق تو از جان وجهان می گذرم
همچو مرغان سبک بال بشوق پرواز
صبحگاهان سربام تو نهان می گذرم
بنال ایدل که بلبل در گلستان بود ومن قدرش ندانستم
بهاری آمد و دی رفت و من قدرش ند ا نستم
دمی خوش بود ساعت چون قمر مایل در عقرب بود
فلک در خواب مستی بود و من قدرش ندا نستم
شها بی سر زد از افلاک و یکدم ماه پنهان شد
نگار ازپرده بیرون شد ولی قدرش ندا نستم
بنال ایدل که دیگر صید در تیرت نمی آید
غزال آندم شکارم بود و من قدرش ند ا نستم
شتابان آ مد آن دلبر در این دیر خراب آباد
من در ویش در خوابی گران قدرش ندا نستم
مانده ام یاران در این گرداب غم ساحل کجاست؟
کس نمی گیرد نشان و کس نمی پرسد کجاست؟
بی وفایان آخر این دنیا نمی ماند به کس
بنگرید ای غافلان شاهان و در ویشان کجاست ؟
لحظه ای با چشم بینا بنگرید ای دوستان
کاخ فرعون تخت جمشید و سر قارون کجاست؟
دلبر ان دلدا دگان شهزاد گان بلهو س
خانه زرین شاهان وامیران کو کجاست؟
صورت لیلی بخاک افکند چرخ کجمدار
رستم دستان ید وبیضای اسکندر کجاست؟
شهسواران و دلیران سر بخاک افکنده اند
این چنین بی اعتباری می پرستان در کجاست؟
تیشه فرهاد را در خاک افکند این سپهر
پرسجو کن بیستون را گو سر کسری کجاست؟
رو به ایوان مدائن طاق کسری را نگر
خیمه نوشیر وان را جستجو کن در کجاست ؟
چرخ گردون را از این بازیچه ها بسیار هست
چشم دل بگشا ببین در ویش مسکین در کجاست؟
درویش